آفرین گوی تو تنها نه فقط مولایت
کهکشان سایه نشینِ حرم زیبایت
بس که با ترجمه ی نام تو شد جاری آب
فارغ از شوق عطش، علقمه شد، سقّایت
آمدی تا به تماشای تو برخیزد، ماه
آمدی تا سر خورشید، رسد بر پایت
چه عطش دارم از این نغمه که گویم، سقا
تشنگی می چکد از زمزمهی دریایت!
کی به تصویر رسد فرصت تقدیر از تو
فارغ از صحبت آیینه ی ما، دنیایت
شاعر : سید علی اصغر موسوی
- دوشنبه
- 30
- دی
- 1392
- ساعت
- 7:48
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
سید علی اصغر موسوی
ارسال دیدگاه