با کدامین غزل از چشم خدا آمده ای؟
با توأم با تو که از غار حرا آمده ای!
چشم بی تاب جهان بر لب تو دوخته است
در غزل فاش بگو تا که چرا آمده ای؟
بر لبت خوانش انسان و دلت غرق خدا
تو خدایی که چنین پاک و رها آمده ای؟
می مزی وحی و نگاهت گل پردیس نشان
زمزم جانی و جان را به صفا آمده ای
کهکشان سایه نشین گل خورشیدی توست
نور نوری تو و چون مهر خدا آمده ای
آیه در آیه نگاهت غزل رحمت حق
مرهم زخم جهانی و شفا آمده ای
شاعر : اکبر نبوی
- دوشنبه
- 30
- دی
- 1392
- ساعت
- 7:57
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
اکبر نبوی
ارسال دیدگاه