این روزها سلام علی(ع) بی جواب بود
گویا تمام شهر نبی(ص) غرق خواب بود
این روزها عقده ی دل را گشودنش
بیرون شهر، بر سر چاه های آب بود
آن چاه شاهد است که با یاد فاطمه(س)
هر چشم مرتضی، چو هزاران سحاب بود
آه ای تو چاه، بین که چه آمد به روز من
بعد از نبی(ص) هر شب و روزم عذاب بود
با رفتن رسول، خوشی زین سرا برفت
از آن به بعد، خانه ی حیدر(ع) خراب بود
زهرا(س) برفت تا که فدک را بیاورد
در رجعتش، به صورت ماهش نقاب بود
آن حیدری که فاتح خیبر لقب گرفت
آن حیدری که ضربه ی تیغش ثواب بود
آنکس که در تمام میادین و کارزار
بهر شکست دشمن حق، در شتاب بود
آنجا به اذن و امر خداوند کردگار
بر آتش درون وجودش حجاب بود
شاعر : علی نظری
- یکشنبه
- 6
- بهمن
- 1392
- ساعت
- 4:52
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
علی نظری
ارسال دیدگاه