واحد
حسین مرا دیوانه کردی
راهی این میخانه کردی
منم غلام درگه تو
خدا وکیلی خیلی مردی
منم گدا و تو امیری
این عشق و از دلم نگیری
عشقم شده شبای هیئت
به این شبا مه منیری
(حسین سالار قلب زینب)
سرت به نیزه ای برادر
تنت فتاده اما بی سر
ز درد و داغ این جدایی
رقیه گشته زار و مضطر
ز روی نی ببین که سیلی
زدن به روی زرد و نیلی
با این همه غمت برادر
تو ما رایت، الا جمیلی
سروده: جعفر ابوالفتحی
- جمعه
- 16
- دی
- 1390
- ساعت
- 7:17
- نوشته شده توسط
- جعفر ابوالفتحی
- شاعر:
-
جعفر ابوالفتحی
ارسال دیدگاه