نگاه منتظران بستر تلاطم شد
تمام وسعت صحرا پر از تکلّم شد
دو ماهتاب درخشان در آسمان تابید
وَ آسمان و زمین غرق در تبسّم شد
غدیر خُم به خودش لحظه لحظه می بالید
چرا که جام ولایت نصیب مردم شد
نشانه های کمال از کلام حق تابید
شراب ناب ولایت لبالب از خُم شد
زمین تشنه از الطاف کبریا نوشید
کویر تف زده مدهوش رقص گندم شد
چه شور و شوق عجیبی چه حس و حال خوشی
که باعث ِ گل ِ لبخند ِ عرش هفتم شد
ولی چه سود پس از آن قَدَر به خود لرزید
اسیر شیطنت ِکج مدارِ کژدم شد
چرا که پشت در خانه ی ولی الله
پر از شرارتی از پشته های هیزم شد
وَ بر سر ِ نفس صبح دم بدون سحر
میان جمع ِ سقیفه شب ِ تفاهم شد
وَ بعد از آن همه از پشت پنجره دیدند
که یک ستاره ی پر نور در زمین گم شد
شاعر : سید مهدی نژاد هاشمی
- سه شنبه
- 8
- بهمن
- 1392
- ساعت
- 6:35
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
سید مهدی نژاد هاشمی
ارسال دیدگاه