زمین چشم تماشا شد امام عسگری آمد
بهشت آرزوها شد امام عسگری آمد
هوای سامره گلپوش از عطر نفس هایش
گل ایمان شکوفا شد امام عسگری آمد
سروش هاتف غیبی بشارت داد "هادی" را
گره از کار دل وا شد امام عسگری آمد
حسن خویش حسن رویش حسن بویش حسن مویش
تمام حسن پیدا شد امام عسگری آمد
چنان پیچید در صبح ازل گلبوی لبخندش
که عقل از شوق، شیدا شد امام عسگری آمد
صفا دارد سرور اهل دل در عالم معنا
بساط سور بر پا شد امام عسگری آمد
تجلی کرد در برق نگاهش هیبت حیدر
طلوع مهر زهرا شد امام عسگری آمد
صدای پای او در کوچه باغ زندگی پیچید
حضورش عالم آرا شد امام عسگری آمد
زمان، امشب "کمیل" از شوق سر از پای نشناسد
که - خلقت - باز معنا شد امام عسگری آمد
شاعر : کمیل کاشانی
- شنبه
- 19
- بهمن
- 1392
- ساعت
- 6:14
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
کمیل کاشانی
ارسال دیدگاه