از روز اول دل به عشق تو سپردم
جمعه به جمعه بین ندبه غصه خوردم
حرف تو که آمد وسط ... مثل همیشه
دندان حسرت را به روی هم فشردم
تو آبرو دادی به من یک عمر ... امّا
من آبروی خویش را پیش تو بردم
امروز هم قسمت نشد برگردی آقا
امروز هم از داغ دوری تو مُردم
از حدّ خود دیگر گذشت ... ای جان زهرا(س)
این جمعه هایی که بدون تو شمردم
بی تو بهار دل زمستان است برگرد
سهم نگاهم برف و باران است ... برگرد
شاعر : اسماعیل شبرنگ
- شنبه
- 19
- بهمن
- 1392
- ساعت
- 6:33
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
اسماعیل شبرنگ
ارسال دیدگاه