• پنج شنبه 1 آذر 03


- فاطمه در سوگ پدر

2271

فاطمه در سوگ پدر
کویر دلم شوق باران ندارد
فصول غم من بهاران ندارد
به امید دیدار روی تو ای گل
دو چشمم به جز گریه مهمان ندارد
به شوق گل روی تو زنده هستم
حیات بدون گل امکان ندارد
برای وصال تو از جان گذشتم
رسیدن به تو راه آسان ندارد
تو معنای عشقی تو نور خدایی
دلم جز به عشق تو ایمان ندارد
نگاهم به جز دست جود آفرینت
ز درگاه کس چشم احسان ندارد
غم هجرت آخر مرا می کشد چون
غم هجر تو راه درمان ندارد
« احمد حسین پور علوی »
آقا جان یابن الحسن امشب شب اول مجلس ما برای مادر پهلو شکسته شما در ایام فاطمیه است، ایامی که به نظر ما زمینه ساز حادثه ی کربلا بود، آقا جان تو را به حرمت بازوی ورم کرده مادرت قسم امشب یک سری به محفل و مجلس ما بزن.
اشک فراق پدر و لبخند وصال پدر
شیخ مفید در کتاب ارشاد نقل می کند : بیماری رسول خدا سخت و وخیم شد.امیر مومنان علی (ع) در کنار بسترش بود، همین که نزدیک بود روح از بدنش مفارقت کند به علی (ع) فرمود: سرم را بر دامن خود بگیر،زیرا امر الهی فرا رسید و چون جان من بیرون رود، آن را با دست خود بگیر وبه روی خود بکش، آن گاه مرا رو به قبله بگذار و غسل وکفن مرا خودت انجام بده و پیش از همه ی مردم بر جنازه ام نماز بخوان  و از من جدا مشو تا مرا به خاک بسپاری واز خداوند طلب کمک کن . حضرت علی (ع) سر آن حضرت را به دامن گرفت . آن حضرت  از حال رفت.فاطمه(س) خود را بر آن حضرت افکند و به روی او نگاه می نمود ونوحه و گریه می کرد و این شعر (ابو طالب) را می خواند.
وابیضُ یُستسقَی الغمامُ بوجهه      ثمالُ الیتامی عصمه لِلاَرض
«و سفید روی که مردم به برکت روی او طلب باران می کنند  او که فریاد رس یتیمان وپناه بیوه زنان است.»
رسول خدا (ص) چشمش را باز کرد و با صدای ضعیف فرمود : دختر جانم این گفتار عمویت ابو طالب است ، آنرا مگو ولی این آیه را بخوان :  «و ما محمدٌ الّا رسول قد خَلت مِن قَبلهِ اَفَاِن ماتَ اَو قُتِلَ اِنقَلَبتُم عَلی اَعقابِکم » و محمد(ص) فقط فرستاده خدا بود . اگر او بمیرد و کشته شود ، به عقب برمی گردید .
در این هنگام فاطمه (س) گریه طولانی کرد . پیامبر اکرم(ص)  به او اشاره کرد نزدیک بیاید . فاطمه (س) نزدیک رفت ، پیامبر خدا (ص) آهسته به او سخنی گفت که روی فاطمه (س) از آن سخن شکوفا شد ، سپس جان رسول الله قبض گردید .
در حدیث آمده : به فاطمه (س) گفته شد ، آن سخنی که پیامبر (ص) آهسته به تو گفت چه بود که موجب خرسندی تو گردید ؟ فاطمه (س) فرمود: پیامبر به من خبر داد که من نخستین نفر از اهل بیت او هستم که به او ملحق می گردم و بعد از او چندان نمی گذرد که من به آن حضرت می-پیوندم . این مژده موجب از بین رفتن اندوه من گردید  . اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله نمی دونم حتماً اون لحظه ای که سر امام حسین روی پای خانم حضرت رقیه بود اون هنگامی که خانم حضرت رقیه داشت با باباش درد دل می کرد یه مرتبه دیدند آروم شد حتماً باباش بهش گفته : رقیه جان تو اولین نفر از اهل بیت من هستی که به من ملحق می شی....
برای فاطمه
خلقت شیعه برای فاطمه ست
    عزت شیعه ولای فاطمه ست
جاودان گردیدن نام علی
        زیر دین ناله های فاطمه ست
هر کجا پرچم زدی سینه زدی
        شک مکن آن جا سرای فاطمه ست
چشم ها گر اشک دارد بر حسین
        تحت تأثیر صدای فاطمه ست
هر شهیدی که میان خون نشست
        خون بهای او به پای فاطمه ست
گر خدا محشر به پا خواهد نمود
        علتش تنها برای فاطمه ست
آنکه می آید به استقبال او
        در صف محشر خدای فاطمه ست
فاطمیه فاطمی تر می شویم
        شیعه ی محبوب حیدر می شویم
        «جواد حیدری»
بارون ندبه (شور)
فاطمیه موسم غربت و عزاست
فاطمیه روضه خونش خود خداست
با یه عشق دیرینه بر سینه می کوبم از غم تو
دلم آتیش می گیره می میره به یاد ماتم تو
تا همیشه زهرایی می مونه به زیر پرچم تو
فاطمیه دلامون آسمونیه
مسافر حرمی بی نشونیه
کنار قبر خاکی افلاکی می شه دل زائراش
دلای غرق شیون می گیرن همیشه روضه براش
روز محشرخندونه چشمی که گریونه وقت عزاش
فاطمیه چشم عالم بارونیه
کار دل خسته مون روضه خونیه
تا ظهور فرزند دلبندت مخفیه مدفن تو
پشت ابرا می مونه پنهونه بهشت روشن تو
جمعه ها اشک افشونه بارون ندبه و شیون تو
« یوسف رحیمی»

 

  • جمعه
  • 25
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 18:6
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



سید

تشکر
با تشکر از آقای گایینی به خاطر این مطالب غنی و مفید

دوشنبه 11 فروردین 1393ساعت : 00:45

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران