• سه شنبه 15 آبان 03


نخستین کسی که به پیامبر ملحق شد

1467
2

مجلس دوم:
نخستین کسی که به پیامبر ملحق شد

بغضی درون حنجره ام جا گرفته است
تنهایی ام بدون تو معنا گرفته است
چیزی شبیه جادوی چشمت که دیدنی ست
در کنج خلوت دل من پا گرفته است
باورم نمی کنی نکن اما بدان که سخت
کارم ز عشق پاک تو بالا گرفته است
عشقم کشیده با تو کمی درد دل کنم
آخر دل من از غم دنیا گرفته است
برگرد ای زلال محبت که دوری ات
حال تمام آینه ها را گرفته است
در پهنه ی دلم غم تو موج می زند
حتی برای تو دل دریا گرفته است
یک بار هم شده تو به حرفم بها بده
این دل بهانه ی گل زهرا گرفته است
« سید محمد بابا میری»
آقا جان ممنونم که بازم امشب من روسیاه رو به مجلس روضه ی مادرت راه دادی . ممنونم با این بار گناه که هیچ کجا راهم نمیدن شما منو به مجلس عزای مادرت برای این که پاکم کنی راه دادی.
آقا جان! توی این ایام فاطمیه شما کجا برای مادر پهلو شکسته ات مجلس عزا برپا کرده ای؟
آقا جان امشب بیا با هم یه سری بزنیم به مدینه! مدینه بعد از رحلت یا به روایتی شهادت پیغمبر اکرم یه خبرایی هست! توی ایامی که امیر المؤمنین در پی مراسم دفن و کفن بدن رسول گرامی اسلام هست ؛ یه عده نامرد توی سقیفه جمع شدن و برای غصب خلافت برنامه ریزی کردن  آقا جان سرت سلامت! یا صاحب الزمان! آجرک الله فی مصیبت امک فاطمه الزهرا سیده نساء العالمین...
فاطمه نخستین کسی که به پیامبر ملحق شد:
در آن مرضی که پیامبر خدا (ص) از دار دنیا رحلت کرد ، حضرت فاطمه (س) به حضور پیامبر آمد و پیامبر مطلبی در گوش او فرمود که خندان شد ! عایشه می گوید: من از علت تبسم فاطمه (س) سؤال کردم ؟ آن حضرت فرمود الان صلاح نیست. وقتی که پیامبر خدا از دنیا رحلت کرد ، من راجع به آن تبسم از او پرسیدم . حضرت فاطمه (س) فرمود : وقتی پیامبر خبر وفاتش را به من داد من گریان شدم ، چون فرمود « تو اولین کسی هستی از اهل بیتم که به من ملحق می شود، خندان شدم » و از ابن عباس روایت شده است که : پیامبر اکرم (ص) زمان مرگ صدیقه طاهره را هم تعیین کرده و به دخترش فاطمه زهرا فرمود . «دخترم گریه نکن بعد از من هفتادو دو روز بیشتر عمر نمی کنی تا به من ملحق شوی » واز این خبر زهرا (س) متبسم شد   .    
                  آه فاطمه
عجب به عهد رسول خدا وفا کردند
فزون ز حد توان بر علی جفا کردند
به جای لاله و گل بار هیزم آوردند
شراره هدیه به ناموس کبریا کردند
هزار مرتبه خشم خدا بر آن امت
که قصد سوختن خانه ی خدا کردند
به جای مزد رسالت زدند فاطمه را
نه از خدا نه ز پیغمبرش حیا کردند
غلاف تیغ گواهی دهد که سنگدلان
چگونه فاطمه را از علی جدا کردند
چهار کودک معصوم در دل دشمن
به مادر و پدر از سوز دل دعا کردند
خدا گواست که از بیم آه فاطمه بود
اگر ز بازوی مولا طناب وا کردند
چه اتفاق عظیمی به پشت در رخ داد
چه شد که محسن شش ماهه را فدا کردند
علی ولی خدا را که جان احمد بود
پی رضایت شیطان دون رها کردند
خدا گواست قلم شرم می کند « میثم »
از این که شرح دهد با علی چه ها کردند
« حاج غلامرضا سازگار»
                 ******
مهر زهرا خورده رو پیشونیم
من با این ضعیفی و ناتوونیم
که گناه کرده اسیر و زندونیم
بخدا دلم فقط به این خوشه
مُهر زهرا خورده روی پیشونیم
دلخوشیم اینه برای فاطمه
فاطمیه دل من پر از غمه
بسکه تو روضه می رم دلم می شه
بیت الاحزان خراب فاطمه
بدم امّا به کسی کار ندارم
حرز زهرا روی سینم می زارم
هر کجا گره به کارم می خوره
اشکامُ برا شفاعت می یارم
اشک چشمام به دلم صفا می ره
غصه ها و دردام و شفا می ده
عاقبت برای گریه هام به من
برات مدینمُ زهرا می ده
«ابراهیم گائینی»

  • جمعه
  • 25
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 18:14
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران