چقدر ماه بشمرم شبانه هاي انتظار
چرا صدا نمی كني مرا از اين هميشه زار؟
دچار شكِّ بودنم بدون تو كه مي زنم
يكي به ميخ جبر، چكّشي به نعل اختيار
نه اين كه پشت سر پلي نمانده باشدم ولي...
رجوع من بدون تو؛ حكايت دل ست و دار
دو ريل رفته تا ابد، دو خط تا تو منتشر
در ايستگاه بهتم و دلم نشسته در قطار
اگر چه "از شبي چنين سپيده سر نمي زند"
"نشسته ام در انتظار اين غبار بي سوار"1
سوار سرنوشت من نمي رسد به شهر تو
كه فرصتي نمي دهد به من دوباره روزگار
خدا سپرده ام تو را پناه غربتت شود
نباش فكر عزلتم، مرا به عشق واگذار
شاعر : عباس کریمی
- چهارشنبه
- 30
- بهمن
- 1392
- ساعت
- 7:11
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
عباس کریمی
ارسال دیدگاه