شاعر بلند شد، هوس شعر ناب كرد
يك مصرع از تبسّم گُل انتخاب كرد
شعري سرود شاعر عاشق براي گُل
با ذكر عشق، سجده به بوي گلاب كرد
شاعر سپس كنار دل لاله ها نشست
شد سرخ و زرد را ز دل خود جواب كرد
باران گرفت، شاعر عاشق سرود: آب
با «يا حسين»، تشنگي اش را مُجاب كرد
نام حسين تا ز خيال لبش گذشت
مشك دو چشم را ز غمش پُر ز آب كرد
وقتي شنيد «هَل مِنِ...» خورشيد عشق را
خط زد به شب، وَ دلشده پا در ركاب كرد
بيرون زد از خودش و سپس رفت... تا كجا؟
سمت نگاه آبي دريا شتاب كرد
او رفت و رفت، تا به جنون خودش رسيد
مجنون شد و به لاله ي عاشق خطاب كرد:
«هرگز نميرد آن كه دلش زنده شد به عشق»
ليلا كجاست؟ شاعر ما انتخاب كرد
شاعر : رضا اسماعیلی
- چهارشنبه
- 7
- اسفند
- 1392
- ساعت
- 6:21
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
رضا اسماعیلی
ارسال دیدگاه