تا کی در انتظارت، تا چند سال دیگر؟
چشمان ما خمارت، تا چند سال دیگر؟
ما مانده در زمستان، در قله های هجران
کی می رسد بهارت، تا چند سال دیگر؟
بادی وزید از غرب، پیچید گرد مشرق
ا یان این اسارت، تا چند سال دیگر؟
خط های روی دیوار، در امتداد عشقند
ایّام بی شمارت، تا چند سال دیگر؟
گل های باغ هستی، هر جمعه توی دستم
پس کی کنم نثارت، تا چندسال دیگر؟
دارد نشانی از خون، اسبی کنار خیمه
کی آید آن به کارت، تا چند سال دیگر؟
ای مهر عرش والا، پشت حصار ابری
کی بشکند حصارت، تا چند سال دیگر؟
من باز هم بپرسم، تاریخ وصل یاران
گر نیست این جسارت، تا چند سال دیگر؟
شاعر : محمد علي موظف رستمي
- چهارشنبه
- 7
- اسفند
- 1392
- ساعت
- 7:4
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محمد علي موظف رستمي
ارسال دیدگاه