هنوز اين آسمان آلوده ی پرهاي كركس هاست
وَ از خون تو تَر، دامان خشكي ها و اطلس هاست
جهان تشنه ست، ماه آسمان تشنه ست، امّا آب -
هنوز آن سوي دست بيعت خشكه مقدس هاست
چنان پاشيده از هم نقش هاي روزگار انگار -
زمين يك كاشی افتاده از طاق مقرنس هاست
در آن سو گربه رقصاني شامي هاست و اين سو
شترها پاي مي كوبند و ميدان دست ناكث هاست
كجايي اي سمند كوه ها در زير پايت پست!؟
پس از تو هر غزالي طعمه ی منقار كركس هاست
به دنيا برنگرد اي ذوالجناح تشنه! در اين عصر
اگر آن روزگار شمر بود اين عصر اشعث هاست
شاعر : پانته آ صفایی
- چهارشنبه
- 7
- اسفند
- 1392
- ساعت
- 7:41
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
پانته آ صفایی
ارسال دیدگاه