بی غم عشق حسین پلک زدن هم کفر است
در عبادات خدا غرق شدن هم کفر است
تا خدا هست بهشت دل ما کرب و بلاست
هست تا کرب و بلا ، حب وطن هم کفر است
راحتی چونکه دل از روضه ی ارباب گرفت
حب آسایش جنات عدن هم کفر است
بر دل معتکف کنج عزاخانه ی او
سیر گلزار و تماشای چمن هم کفر است
هر زبان گفت حسین ، ناطقه ی توحید است
گفتن از غیر حسین ، گفتن " من " هم کفر است
سینه زن آینه ی ذکر ز دل خاسته است
شور مستانه که شد ، حرف و سخن هم کفر است
نه فقط غفلت از ذکر حسین کفر بود
لحظه ای غفلت از یاد حسن هم کفر است
باید از جان گذری پای سیاهی عزا
پای دل ، دل شدگان ! حفظ بدن هم کفر است
غفلت از یار سفر کرده ی دلها ، هیهات
دم از آن یوسف زهرا نزدن هم کفر است
شاعر : سید محمد میرهاشمی
- دوشنبه
- 12
- اسفند
- 1392
- ساعت
- 4:56
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
سید محمد میرهاشمی
ارسال دیدگاه