• سه شنبه 6 آذر 03


غزل حضرت زینب(س) -( ورق برگشت، شک خط خورد، دین دست یقین افتاد )

2171
1

 ورق برگشت، شک خط خورد، دین دست یقین افتاد
یقین کار خدا بود اتفاقی این چنین افتاد
اذان ظهر بود از آسمان خورشید می بارید
نماز عصر شد پیشانی خورشید چین افتاد
هزار الله اکبر کیست این بانو که حتی کفر
به محض دیدنش یاد امیرالمومنین افتاد
همان بانو که در ادراک چشمانش حلولی سرخ
میان اتفاقات جهان زیباترین افتاد
به لطف لهجه ای سرخ از لبش این شعر بیرون ریخت
که از دستی شراب آلود "کاس من مَعین" افتاد
زمان رفت و سری پیچیده در سربند یا زینب
میان بارش خورشید در میدان مین افتاد
شهادت می دهد یک روز این سربند خون آلود
که بر ما چند روزی سایه ی روح الامین افتاد
 

شاعر : سید علی شکراللهی

  • دوشنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 6:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران