ای که سوز ناله ات خون در دل افلاک کرد
سینۀ خورشید را آه تو آتشناک کرد
نیمۀ شبها دعای تو درآن هجده بهار
با ملائک تا سحرگه سیر درافلاک کرد
گرچه ازگرد گنه آئینۀ دل تیره شد
می شود با گریه برتو لوح دل را پاک کرد
دربهشت آرزو چون غنچه ازهم وا شود
هرکه دربزم عزای تو گریبان چاک کرد
ابررحمت دامنش را پاک سازد ازگناه
هرکه اینجا فیض اشک وآه را ادراک کرد
یاد عمرکوته تو ای گل نیلوفری
سینه را درخون نشاند ودیده رانمناک کرد
دردل شب چون علی جسم ترا مدفون نمود
همره جسم تو جان خویش را درخاک کرد
با غمی جانکاه می گوید وفائی غیر تو
کوه غمهای علی را کس کجا ادراک کرد
شاعر : استاد سید هاشم وفایی
- شنبه
- 17
- اسفند
- 1392
- ساعت
- 4:43
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه