من و حال و هوای فاطمیه
زنده هستم برای فاطمیه
روز اول نوشت حضرت حق
نام من را گدای فاطمیه
شده ام کربلایی از لطف
خیمه های عزای فاطمیه
آن قَدَر نا امید مثل من
شده حاجت روای فاطمیه
عید نوروز جای خود دارد
همهْ عمرم فدای فاطمیه
کاش روزی شوم شبیه حسن
پیر از ماجرای فاطمیه
روی قبرم نوشتم از الآن
کشته ی روضه های فاطمیه
وای از بی وفاییِ مسمار
آه از ماجرای فاطمیه
مادرم را چهل نفر کشتند
وسط شعله , پشت در کشتند
ناگهان آسمان پریشان شد
بی کسی علی نمایان شد
خطبه های غدیر رفت از یاد
یک مدینه غلام شیطان شد
کاش می شد نوشت ای مردم
آتش این بار هم گلستان شد
عده ای آمدند با هیزم...
کعبه در پشت دود پنهان شد
درِ این خانه سوخت در آتش؟!
یا شکسته ؟ حسین حیران شد
فاطمه مادر شهید شد و
چشم فضه چو ابر باران شد
دست خیبر گشا میان طناب
دست زهرا کبود و بی جان شد
وسط کوچه ها یهودی شهر
به خودش آمدو مسلمان شد
از غریبی حیدر و زهرا
عرش و فرش و مدینه لرزان شد
هر چه ما می کشیم از اینجاست
کوچه بنیانگذار کرببلاست
شاعر : محمد حسین رحیمیان
- سه شنبه
- 20
- اسفند
- 1392
- ساعت
- 5:8
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محمد حسین رحیمیان
ارسال دیدگاه