زندگی فاصله ی"بود" و "نبود" است، ولی؛
بودن فاطمه معنای وجود است، ولی؛
حال یک خانه خراب و دل حیدر مضطر!
بر در خانه حق آتش و دود است، ولی؛
عالم آشفته شده از سوز قنوتی یک دست؛
ماه هم غرق دعا حین سجود است،ولی؛
خانه اهل کسا حال غریبی دارد؛
قامتی خم وسط خیمه عمود است ،ولی
بعد چندی به خدا پا شده او از بستر؛
چشم این شهر بسی شور و حسود است ولی
زیر لب گفت زنی، بعد عیادت، آن روز؛
رفتن"مادر" این خانه چه "زود" است، ولی؛
ما هنوزم ز غم مادر خود، خونباریم
چادر مادر ما معدن جود است. ولی؛
تا که بر صفحه دل نقش علی(ع) بافته ایم؛
عشق او "تار"، غمش در دل"پود"است.ولی؛
بهر هر کس که به دل ماتم مادر دارد؛
رنگ عیدانه امسال"کبود" است....ولی....
- سه شنبه
- 20
- اسفند
- 1392
- ساعت
- 7:13
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه