زمینه
ما بین کوچه چها که ندیدم
من ناله ی مادرم رو شنیدم
تا سیلی بر صورت مادرم خورد
مانند سرو شکسته خمیدم
آه - من و مادر و کوچه تنگ
آه - صدا سیلی مردی دلسنگ
آه واویلا واویلا واویلا
افتاده لرزه دگر بر صدایش
سوزد دل مضطر من برایش
دیدم که دستش گرفته به دیوار
درراه برگشت شدم من عصایش
آه ، شده مادرم پرشکسته
آه ، شده زار و نالان و خسته
آه واویلا واویلا واویلا
شاعر : رضا رسولی
- پنج شنبه
- 22
- اسفند
- 1392
- ساعت
- 4:42
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
رضا رسولی
ارسال دیدگاه