آهت اگر دامان آدم را بگیرد
آتش تمام اهل عالم را بگیرد
آن روز غیر از دست هایت نیست دستی
تا باز هم از لطف دستم را بگیرد
بین غم و شادی اگر که غم، غم توست
همواره قلبم جانب غم را بگیرد
جز اشک بین چنته ام چیزی ندارم
ای کاش چشمان تو این کم را بگیرد
باید تقاصی را بگیری تا خدا هم
اینگونه از قلب تو ماتم را بگیرد
وقتی به یاد مادرت از دیده آید
این آب، حکم آب زمزم را بگیرد
این چشم هایم آمده در فاطمیه
خرجی ایّام محرّم را بگیرد
زهرا، برای زخم پهلو زخم بازو
باید که از دست تو مرهم را بگیرد
**
این روزها زینب دعا دارد خدا کاش
از مادرم این قامت خم را بگیرد
شاعر : محمد علی بیابانی
- پنج شنبه
- 22
- اسفند
- 1392
- ساعت
- 6:37
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محمد علی بیابانی
ارسال دیدگاه