• پنج شنبه 6 دی 03


شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( آقا سلام ؛ جمعه ی دلگیرتان بخیر )

4964
12

 آقا سلام ؛ جمعه ی دلگیرتان بخیر
قد قامت العزا ؛ غم تکبیرتان بخیر
این جمعه هم براق تو را زین نکرده اند
صبح غلاف کرده ی شمشیرتان بخیر
دارد که آه میکشد و درد میکشد
در این فراق رشته ی تدبیرتان بخیر
جمعه ، تمام دشت پر از برکه های توست
این جمعه نیست رحمت بی انتهای توست
گرچه وظیفه ای ست برایت دعا کنم
اما ظهور چشم به دست دعای توست
این دردها که درد من است و گناه من
همواره مایه ی غم و شرم و حیای توست
اصلا بیا که گریه بریزم به پای تو
حالا که فاطمیه بهار عزای توست
آقا سلام گریه به چشم تر شما
پایین نیامده ست تب مادر شما
امروز هم که پا شده و راه میرود
با پهلوی شکسته به دور و بر شما
با اینکه بهتر است ولی میکشد تبش
ذکر بلند ماه نمی افتد از لبش
با اینکه فرصتش کم و کارش زیاد هست
اما رها نمیشود از دست زینبش
آقا کمک کنید غمش پیر کرده است
او را ز مردمان سیر کرده است
آقا کمک کنید هنوز هم به پشت در
چیزی میان بال و پرش گیر کرده است
بر شانه ی شکسته ی خود آه می برد
هی درد را به زحمت خود راه می برد
تا اینکه خوب خوب بگوید که چه گذشت
همسایه را به جانب درگاه می برد
نبضش چطور میزند این روز آخری
گل کرده باز در دلش احساس مادری
زینب ببین که چشم به راه تو مانده است
تا که لباس رفتن او را بیاوری
یک قایق شکسته که پارو نمیزند
آخر پری که دست به جارو نمیزند
یک مادری که دست به دیوار می رود
دیگر به شانه های زمین رو نمیزند

 

  • پنج شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 12:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران