آنجا كه حرف توست دگر حرف من كجاست
در وصل جاي صحبت از خويشتن كجاست
بالا نشين شمايي و پایین نشين منم
جاي شما كجاست ولي جاي من كجاست
بال و پرم كه سوخته حالا امان نده
بايد ببينم آخر ِ اين سوختن كجاست
من آمدم محله ي تو پس محل بده
مهمان نوازيِ تو ز دور از وطن كجاست
بينا شدن به قيمت هجران چه فايده
آه اي نسيم يوسف اين پيروهن كجاست؟!
جاي لبت دو لحظه دلت را به من بده
من كار با عقيق ندارم يمن كجاست
گاهی حوالی دل تو دیده می شوم
پس از دلت بپرس اويس قرن كجاست
تو عشق را به ذائقه شيرين نميكني
تا امتحان كني جگر كوهكن كجاست
شبها به چاه ميروم و داد ميزنم
در سينه حرف هست ولي هم سخن كجاست
شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان
- دوشنبه
- 26
- اسفند
- 1392
- ساعت
- 6:18
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
علی اکبر لطیفیان
ارسال دیدگاه