• سه شنبه 15 آبان 03


شعر شام غریبان حضرت زهرا(س) -( دستی که زد سیلی به قصد کشت می سوزد هنوز )

2387

دستی که زد سیلی به قصد کشت می سوزد هنوز
آن گوشوار مانده بین مشت می سوزد هنوز
آتش گرفته یاس روی حوری رنجیده ام
"برگونه اش جای چهار انگشت می سوزد هنوز"
پروانه هایم ریختند امشب کنار بستری
بانو چه حزن انگیز شد ثانیه های آخری
حالا که اجباراً رخت را دیده ام فهمیده ام
بیخود نبود این گریه های مادری و دختری
من تازه فهمیدم چرا لرزید بر خود دخترت
یا از چه اهرم شد به یک دست تو دست دیگرت
من تازه فهمیدم از این عضو تورم یافته
که از چه بالاتر نمی آمد دودست لاغرت
در کوچه باور کن نمی شد خنده ها را هم شمرد
حتی شمار عده ی جنگنده ها را هم شمرد
حالا ولی از بس شکسته سینه تو می شود
از زیر پیراهن تمام دنده ها را هم شمرد

شاعر : رضا دین پرور

  • چهارشنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 12:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران