اگر كه راهي پُشتِ دري مواظب باش
فقط به جُرمِ علي(ع)باوري مواظب باش
به اين جماعتِ هيزم كِش اعتباري نيست
اگر چه بضعه¬ي پيغمبري(ص)مواظب باش
تمامِ دلخوشيِ زندگيِ من، حالا
كه بارِ شيشه¬ي خود مي بَري مواظب باش
سپاهِ داس ترين ها هجوم آورده
ز برگِ گل تو كه نازكتري مواظب باش
بيا به خاطرِ زينب(س)، هنوز محتاج است
به عشق و عاطفه¬ي مادري مواظب باش
بگير فاصله از در، جلو نرو خيلي
حجابِ توست همين روسري مواظب باش
قسم نخورده مگر خانه را بسوزاند
بيابه خاطرِ من اي پَري مواظب باش
چنان زدند كه در را زجا در آوردند
ترا خليله در آتش ز پا در آوردند
***
خدا به خير كند در شراره افتادي
شكسته بال و پر از سنگِ خاره افتادي
غرورِ زخمي من زيرِ دست و پا ماندي
اذانِ غُربتِ من از مِناره افتادي
اسيرِ ميخِ در و تازيانه¬ي قنفذ
به رنج و دردِ سرِ بي شماره افتادي
به پيشِ چَشمِ من و بچه هاي معصومت
به خاك مثلِ دوتا گوشواره افتادي
عَبا براي تو آوردم اي به خون رفته
كه بينِ معركه، با ماهپاره افتادي
كسي لَگَد نكند بينِ كوچه ات اي كاش
خدا به خير كند كه دوبار افتادي
شاعر : علیرضا شریف
- سه شنبه
- 5
- فروردین
- 1393
- ساعت
- 6:25
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
علیرضا شریف
ارسال دیدگاه