جانم فدای فرق سر و زخم کاری ات
ای آبروی هر دوجهان برد باری ات
همواره در مدار تو می گردد آسمان...
ای مایه ی شکوه زمین، تک سواری ات
آوازه ات رسیده به گوش هزاره ها...
شهره شده ست صاعقه ی ذوالفقاری ات
کعبه گرفته است در آغوش خود تو را...
پیچیده است در نفسش عطر جاری ات
جاری شده ست در نفس کوچه باغ ها...
عطر و گلاب معجزه های بهاری ات
جانم فدای غربت چشمان تو علی...
می بارد از زمین و زمان بی قراری ات
فریادِ استغاثه ی هفت آسمان رسید
وقتی کسی نبود بیاید به یاری ات
سینه دریده اند تمام انار ها...
در امتداد بال و پر رستگاری ات
امشب نگاه آینه ها مات می شود...
در لابه لای درد و غم سوگواری ات
شاعر : سید مهدی نژاد هاشمی
- سه شنبه
- 5
- فروردین
- 1393
- ساعت
- 14:12
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
سید مهدی نژاد هاشمی
ارسال دیدگاه