• چهارشنبه 5 دی 03


شعر شهدا -( آرامشی در چهره ات بود آرامشی زیبا برادر )

2193
4

برای شهید علی خلیلی
طلبه جوانی که در راه امر به معروف و نهی از منکر شهید شد
آرامشی در چهره ات بود  آرامشی زیبا برادر!
خون تو را دیدم که می ریخت ، چون خون عاشورا برادر!
خون تو شعری مستمر بود ، هشدار جنگی سخت تر بود
خون تو فریاد سحر بود ، وای از سکوت ما ، برادر!
قربانی شهر فریبیم،در انقلاب خود غریبیم
بیدار کن ما خفتگان را ،بیدار کن ما را برادر  !
نبض خیابان های تهران  ، آهنگ تسبیح تو بوده است
بازآ که بی تو شهر مجروح، جان می دهد بازآ برادر!
ما چون تو فرزند بهاریم ، ما هم وریدی سرخ داریم
باید یکی برخیزد آری ، اما چرا تنها  ، برادر!
اندام خونین تو اینک، خود روضه خوان نینوا شد
آری هوای گریه داریم  ، اجر تو با زهرا ، برادر!
...
حبل الوریدت را بریدند ، گویا خدا نزدیک تر شد
خون تو را دیدم که می ریخت...نفرین به تیغ نابرادر!

 

شاعر : حامد حجتی

  • چهارشنبه
  • 6
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 13:1
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران