ما را نسیم پرچم تو زنده می کند
زخمی ست دل که مرهم تو زنده می کند
خشکیده بود چند صباحی قنات اشک
این چشمه را ولی غم تو زنده می کند
آه ای قتیل اشک، نفس های مرده را -
شور تو، روضه و دم تو زنده می کند
ای خون بهای عشق، چه خوش گفت پیر ما: -
اسلام را محرّم تو زنده می کند
ما با غذای نذریتان رشد کرده ایم
جان را عطای حاتم تو زنده می کند
آقا جسارت است، ولی داغ شیعه را -
انگشتر تو، خاتم تو زنده می کند
بالای تل هم آتش این قوم خفته را
آن خواهر مکرّم تو زنده می کند
این کشته ی فتاده به هامون حسین اوست
خود را به اسم اعظم تو زنده می کند
فردای محشر و غم و طوفان و تشنگی
ما را امید زمزم تو زنده می کند
شاعر : عباس احمدی
- چهارشنبه
- 6
- فروردین
- 1393
- ساعت
- 15:22
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
عباس احمدی
ارسال دیدگاه