کشتی دل به گل نشست بیا
تکه تکه شد و شکست بیا
مثل آبی که در کف دست است
دینمان می رود ز دست بیا
در زمین بیشتر ز هر عصری
قحطی آدم آمدست بیا
همۀ این قبیله دور از تو
می شود قوم بت پرست بیا
چهارده قرن می شود آقا
مادرت چشم بر در است بیا ...
شاعر : محمد ناصری
- شنبه
- 9
- فروردین
- 1393
- ساعت
- 12:5
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محمد ناصری
ارسال دیدگاه