برخیز وباز پیش نگاهم قدم بزن
غم را زلوح سبز نگاهت قلم بزن
یک یا علی بگو و دوباره بلند شو
دستی بگیر برسر زانو ، قدم بزن
بال وپرت شکسته ولی بهر دلخوشی
بالی به پیش دیدۀ اهل حرم بزن
ای گل بخند تاکه بهاری شود دلم
حال وهوای ابری غم را بهم بزن
بامن مگو که فرصت عمرت تمام شد
پیشم بمان و حرف ز رفتن تو کم بزن
برخیز و باز مثل همیشه گه نماز
بر روی عرش با نفس خود علم بزن
با خطبه های شعله ور خود هنوز هم
آتش به خرمن دل اهل ستم بزن
مادر دل «وفائی» غمدیده تنگ توست
جان علی مدینۀ مارا رقم بزن
شاعر : استاد سید هاشم وفایی
- یکشنبه
- 10
- فروردین
- 1393
- ساعت
- 12:25
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه