ما طایفه ی درد ، شفا را ز تو خواهیم
مجروح دلانیم ، دوا را ز تو خواهیم
افسرده شدیم از اثر کثرت غفلت
ای خاطره ی سبز ، صفا را ز تو خواهیم
از فرط فراموشی مرگ اشک نداریم
ای کوثر جوشنده بکا را ز تو خواهیم
ای خانه ی ذکر تو خرابات محبان
ما باده ی جان بخش بقا را ز تو خواهیم
پا بست کویریم ، عطش هم سخن ماست
باران عنایات خدا را ز تو خواهیم
بال و پر ما سوخته ای یاس شهیده
پرواز به سوی شهدا را ز تو خواهیم
جانباز ترین مادر عالم نظری کن
جان دادن در کرب و بلا را ز تو خواهیم
دنیا چه بها دارد اگر اهل نباشیم ؟
اهلیت و ایمان و ولا را ز تو خواهیم
همراهی سادات یقین فیض عظیمی است
این انس به اولاد شما را ز تو خواهیم
ما منتظر آمدن مصلح کل ایم
دیگر فرج آل عبا را ز تو خواهیم
از جلوه ی آن منتقم چهره ی نیلی
پایان غم و درد و عزا را ز تو خواهیم
شاعر : سید محمد میر هاشمی
- دوشنبه
- 11
- فروردین
- 1393
- ساعت
- 6:44
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
سید محمد میر هاشمی
ارسال دیدگاه