بتاب ای ماه امشب در سرای غمسرای من
که تاریک است وبی روح است بی زهرا سرای من
بخوان قرآن برایم سوره کوثربه نام رب
که با صوتت قرین گردد همی سوزو نوای من
شنواز غربت زهرا زبعد رحلت بابا
که دربیت الحزن گرید برای غصه های من
ملک نازل به زهرا شد عطا بنمود مصحف را
خبرداد ازهمه سرّجهان دارا لشفای من
به محراب می درخشید اسوه ی عترت
شب ظلمت منور شد به نور مه لقای من
همی رسوا نموده دشمن بد سیرت خود را
به جنگ سردومخفی کفن ودفنش در سرای من
علی محرم ندارد بعد زهرا تا بگوید رازدل بااو
به چاه تیره سررامی برد مشگل گشای من
زسوزدردوهجرانش مثال شمع می سوزم
پرید ازدست ورفته یار پرمهرووفای من
مدینه کو پرستویی که من بال وپرش بودم
شکسته بال وپر گردیده آن درد آ شنای من
ببین گلهای دامانش که گشته زرد وپرمرده
همه با عضه می گریند امشب پا به پا ی من
شاعر : مرحومه بانو فقیه زاده
- دوشنبه
- 18
- فروردین
- 1393
- ساعت
- 6:31
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
مرحومه بانو فقیه زاده
ارسال دیدگاه