• دوشنبه 3 دی 03

 اسماعیل شبرنگ

شعر مناجات امام زمان(عج) -( حرف از غروب جمعه شد و مرز غم شکست )

2051
3

 حرف از غروب جمعه شد و مرز غم شکست
کهنه غرور کاغذ و بغض قلم شکست
 مانند هفته های گذشته زبان گرفت ...
جمعه شد و نیامد و دل باز هم شکست
 هرشب دلت شکست و دل ما ترک نخورد!!
شرمنده ایم از اینکه دل ِ مرده کم شکست
لبخند بر لبان تو دیگر حرام شد
از لحظه ای که حرمت بیت الکرم شکست
با دیدن شکستن پهلوی یاس شهر
آقا دل شکسته ی تان دم به دم شکست
باناله دم گرفت ... زمین خورده کودکی
باضربه ی غلاف ... پر مادرم شکست
 این آتشی که در وسط خانه گُر گرفت
روزی به دست آن دل اهل حرم شکست
ناحیه ی مقدسه گویاست ... قلب تو
با روضه های ساقی و مشک و علم شکست
 امشب به روی خاک مدینه نشسته ای
مرثیه خوان مادر پهلو شکسته ای
 

شاعر : اسماعیل شبرنگ

  • دوشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 7:0
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران