با آه آه خویش پُلی تا فلک زدی
آتش به جان و هستی خیل ملک زدی
ای بانوی مقدس گلخانۀ علی
تکیه ز قدر و منزلتت بر فلک زدی
دیدی که خالص است ابوالفضل ناب تو
وقتی عیار گوهر خود را محک زدی
با نالۀ حسین حسینت گریستی
بر زخم های جان و دل خود نمک زدی
با زینب و رباب در این خلوت غریب
خیمه به پاس سوگ و غمی مشترک زدی
از تو قیام گریه به پا شد، که در بقیع
ناله به وارثان زمین فدک زدی
بس کن«وفایی» از غم این شرح جانگداز
بار دگر شراره به جان ملک زدی
شاعر : استاد سید هاشم وفایی
- شنبه
- 23
- فروردین
- 1393
- ساعت
- 14:17
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه