وقتی خدا زمین و زمان را درست کرد مـا را بـرای ام ابیهــا درست کـرد
ما را شبیـه خلقـت بی انتهـای خـود از خاک پای حضرت زهرا درست کرد
از اشک هـای مــادر مـا آب آفریــد با گریـه های فاطمه دریا درست کرد
از تـار و پـود چـادر مـادر نخی گرفت حبل المتیـن بـرای دل ما درست کرد
زهـرا به هر نفس دو صد اعجاز می کند او دم گـرفت تا که مسیحا درست کرد
تنهـا دلیل خلقت دنیاست فاطمه
اول شفیعه ی غم فرداست فاطمه
دنیا به زیر سایـه ی بی منت تـو بود شهـر مدینه برکتش از برکت تو بود
تنهـا مدافـع حـرم مرتضـی شـدی این تازه قطره ای ز یم قدرت تو بود
همسایه ها صدای غمت را شنیده اند یعنی تمـام شهـر همه هیئت تو بود
دیگر کسی جواب علـی را نمی دهـد این ها همه نشانه ای از غربت تـو بود
بعـد از شهـادت پدرت ای گـل رسول یک سیلی و غلاف و لگد قسمت تو بود
حــق تـو و علـی غریبت ادا نشـد
جز تو کسی شریک غم مرتضی نشـد
مثل کبوتری که پـرت را شکسته اند با ضربه ای به در کمرت را شکسته اند
سینه سپـر نمـوده ای از غربـت علی نامحرمان چه بد سپرت را شکسته اند
تا بوسه گاه حضرت خاتم شکسته شد یعنی که حرمت پدرت را شکسته انـد
اول مدافــع حـرم یـار محسـن است قبـل از همه دل پسرت را شکسته اند
در را شکسته انـد ، ز جسم تو رد شدند حتی غـرور مختصـرت را شکسته اند
بایـد برای تو صـد هزاران لهـوف گفت
از مـاه خانـه گفت ، ز درد خسوف گفت
شاعر : احمد ایرانی نسب
- شنبه
- 30
- فروردین
- 1393
- ساعت
- 8:43
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
احمد ایرانی نسب
ارسال دیدگاه