باد عاشق شده و آمده گیسو بوسی
پر درآورده در از شوق به پهلو بوسی
دست بر شانه ی دیوار گرفتی٬ آتش -
مثل پروانه جهید از عطش رو بوسی
دود برخاست که در پیش تو زانو بزند
حلقه زد٬ حلقه٬ در این حلقه ی گیسو بوسی
شانه ات خم شد و ناگاه زمین افتادی
خم شد از گوشه در٬ "میخ "به زانو بوسی
آتش و باد٬ در و میخ٬ به هم پیچیدند
تا در آغوش تو افتند به بازو بوسی
بی شک از حضرت آیینه تقاضا کردند
آتش و باد٬ در و میخ، در این رو بوسی...
- پنج شنبه
- 4
- اردیبهشت
- 1393
- ساعت
- 14:16
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه