خاطراتي ز كربلا دارد
بانوي خانواده ي حيدر
دل شيعه شكسته شد ز غم
ام كلثومِ خانه ي كوثر
كرده ثابت كه فاطمي نسب است
حجب او شد نشان سروريش
آفرين گفته شيعه در همه جا
به شكوه و جلال مادريش
الگوي ناب خواهرانه ي ماست
چادر او نشان برتريش
پا به پاي عقيله بوده اگر
كرده ثابت دليل خواهريش
ام كلثوم ز داغ كرببلا
همچو خواهر اسير درد و بلاست
مثل زينب ، سكينه ، ام بنين
بهترين روضه خوان عاشوراست*
مي رود يك ستاره ي ديگر
آنكه بر قلب كهكشان تابيد
مي رود شاهد غروب عشق
دختري از تبار نور و اميد
مي رود ، با دل شكسته اگر
شاهد سفره هاي نان و نمك
شود او ميهمان دائمي
صاحب واقعيّ باغ فدك
كاش مي شد كه اين دم آخر
بسرايد كمي زبان حال
و بگويد چه بر سرش آمد
بعد غوغاي روضه ي گودال
كاش مي شد بخواند او روضه
كه بريزد ز ديده اشك مدام
و بگويد به بچه ها چه گذشت
بين كرببلا و كوفه و شام
چه شده لب گشوده اين قلم و
نفسش بر شماره افتاده
به گمانش به رسم با ادبان
ام کلثوم ، تشنه جان داده
- چهارشنبه
- 10
- اردیبهشت
- 1393
- ساعت
- 14:6
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه