واحد
به چشمم ره گریه وا شد ، چه شور و بساطی به پا شد
به یاد عزیزان زهرا ، دلم راهی سامرا شد
عجب سامرای غریبی ، حریمش به رتبه رفیع است
بسوزد دل گریه کن ها ، که قدری شبیه بقیع است
ازین داغ عظمی ، زند ناله زهرا
واویلا واویلا ، واویلا واویلا
واویلا واغربتا
******
اگر چه عزیزان زهرا ، به درد دو عالم طبیبند
چه گویم هنوزم به قرآن ، ائمه غریب غریبند
علی رغم این دشمنی ها ، وَ بی شرمی اهل عصیان
من ِ شیعه هم غافلم از ، مقامات اعلای آنان
بیایید شویم یار ، به اولاد زهرا
به کسب علوم و ، به کار و به تقوی
لبیکَ یبن الحیدر
******
یکی از همانها که گفتم ، بُود هادی آل احمد
گل گلشن آفرینش ، ز خوبان عالم سرآمد
چو اجداد خود آن زمانه ، ز حقّ خودش گشته محروم
به دست ستمکار طاغوت ، غریبانه گردیده مسموم
سراسر شرر شد ، از آن زهرا کینه
تو گویی دلش سوخت ، به یاد مدینه
واویلا واغربتا
******
پسر کشته ی آتش زهرا ، وَ اشک دو عالم روانه
ولی مادر و آتش در ، ولی مادر و تازیانه
بُوَد تا ابد غرق ِ در اشک ، نگاهم سوی خاک کوچه
که زهرا به پیش امامش ، فتاده روی خاک کوچه
قلوب ملائک ، گرفتار زهراست
دل هر دو عالم ، عزادار زهراست
واویلا واغربتا
شاعر : حاج امیر عباسی
- شنبه
- 13
- اردیبهشت
- 1393
- ساعت
- 13:14
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه