اي عرش نشين ، در اين دنيا چه ميكني؟
در بين اين خلائق و تنها چه ميكني؟
وقتي بهشت را به تو داده خداي تو
در بين كاروان گداها چه ميكني؟
وقتش رسيده اي متوكل حيا كني
بزم شراب و حضرت آقا ، چه ميكني؟
اي بدترين خليفه ، تو در نيمه هاي شب
با بهترين سلاله ي زهرا چه ميكني
آقا ، امام هستي و باور نميكنم
تو پا برهنه در دل صحرا چه ميكني؟
داري هواي نوكر خود را و ميخري
با آبروت آبرويش را ، چه ميكني
شاعر : مهدی برجلو
- شنبه
- 13
- اردیبهشت
- 1393
- ساعت
- 15:7
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
مهدی برجلو
ارسال دیدگاه