آقا کمی برای من از سامرا بگو
اوصاف ناله های غریبانه را بگو
از ساعتی که چشم جوان تار می شود
از زهر و دست وپا زدن و ضجِّه ها بگو
می سوزد از شرار ستم قلب جدِّ تو
کینه چه کرده با دل هادی شما بگو
در عرش فاطمه به سر و سینه می زند
از اشکهای مادر و آل عبا بگو
حالا که سفره ی غم و روضه به پاشده
از طعم روضه تشنه لب کربلا بگو
از حال شاه و نیزه و گودال خاک و خون
از تلِّ زینبیِّه و آه و نوا بگو
این دست و پازدن به خدا ارث کربلاست
امّا گرفته دشنه روی حلق جا؟! بگو
روضه جدا نمی شود از ذکر یا حسین
ازآن سری که رفته به نیزه بیا بگو
با هادیُّ و سری که به نی می رود بیا
هر جمعه العجل به امید شفا بگو
تنها دوای شیعه ظهور است بی گمان
از مرگ انتظار و وصال و وِلا بگو
شاعر : حسین ایمانی
- یکشنبه
- 14
- اردیبهشت
- 1393
- ساعت
- 16:35
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
حسین ایمانی
جابر