تا زیر بار منّت عظمای داوریم
سرمایه دار عزّت آل پیمبریم
از لطف مادر و پدرِ نوری است که
ما ریزه خوار خوان تولّای حیدریم
تا در بهشتِ آل علی زندگی کنیم
دل زنده از حیات نفسهای مادریم
ما را که از اَلَست حسینی نوشته اند
در پرتُو نگاه حسن عبد این دریم
ما عبد حیدریم و عبید محمدیم
یعنی تمام عمر مسلمان کوثریم
هر کس علی شناس شود فاطمی شود
ما با علی ز خلق جهان آشنا تریم
هرکس ترا شناخت علی! از سحر شناخت
شب زنده دار کوی تو تا صبح محشریم
گاهی اگر ز کوی سحر رانده می شویم
با اشکِ صبح منتظر شام دیگریم
ما را مران ز کوی خودت یا اباالحسن
رد کن حجاب روی خودت یا اباالحسن
کو گوشِ دل که دل بدهد بوتراب را
کو چشمِ دل که خوب بگیرد حجاب را
وصف امام را ز خودش می توان شنید
وقتی علی حدیث کند عشق ناب را
کعبه شکافت قبله برون آمد از حرم
بنگر به روی دست نبی آفتاب را
فرمود شیعیانِ من آقای عالمند
من کرده ام حرام به آنها عذاب را
حبّ من است کوهِ گنه را فرو بَرَد
مانند آتشی که بریزند آب را
هر کس که خَردَلی به دلش داشت حبّ من
بی شک شفاعتم برسد آن مُتاب را
اصلاً خدا به کوریِ چشم ستمگران
از شیعیان من ببرد اضطراب را
هر جا کسی فضایل من را بیان کند
تکثیر می کنند ملائک ثواب را
آری هر آنکه خواند مرا سَرورِ خودش
باید دعا کند پدر و مادر خودش
شکرانة ولای علی می توان سرود
در وصف او به ذکر جلی می توان سرود
تا عالم بقا ز علی می توان نوشت
او را به شیوة ازلی می توان سرود
مانند فاطمه ز علی دم زدن خوش است
هر لحظه از ولای ولی می توان سرود
((در بندِ آن مباش که مضمون نمانده است))
واللهِ تا ابد ز علی می توان سرود
تا از مناره صوت اذان می توان سرود
هم با زبان و ذکرِ دلی می توان سرود
در هر صلات و هر صلوات محمدی
رندانه از مِی ازلی می توان سرود
ما از علی به ذکر، کفایت نمی کنیم
او را به سیرة عملی می توان سرود
ما را برای یاری او آفریده اند
عهد اَلَست را به بَلی می توان سرود
تا عمر باقی است علی را مدد کنیم
این گونه است ذکر علی بی عدد کنیم
دونان عوض به غیر ، نسازند خویشِ ما
هیهات با فریب ، بگیرند کیشِ ما
دشمن اگر دوباره جَمَل را بپا کند
رزم علی هماره عیان است پیش ما
کی گفته با گذشتِ زمان پیر می شویم
هنگامِ جنگ، رنگِ خضاب است ریش ما
آمالِ شیعه است شود کشتة علی
این عهد بوده وعدة دوران پیش ما
هرگز نمی توان دل ما را فریب داد
زیرا بُوَد ولیِ خدا دل پریش ما
ما تن به دکّه های عدالت نمی دهیم
عدل علی است محور نقصان و بیش ما
نفرینِ ما چو عقربِ جرّار می کُشَد
باید که انحراف بترسد ز نیش ما
راه امام و راه شهیدان هدایت است
پس جانمان همیشه برای ولایت است
شاعر : محمود ژولیده
- دوشنبه
- 22
- اردیبهشت
- 1393
- ساعت
- 12:49
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محمود ژولیده
ارسال دیدگاه