• دوشنبه 3 دی 03


شعری زیبا برای روز وفات حضرت زینب (س) -( خواهش نمود عقیله زهرا که بسترش )

3616
7

خواهش نمود عقیله زهرا که بسترش
در زیر آفتاب شود چون برادرش
گرمای ظهر و تشنگی و یاد کربلا ....
روضه گرفته است در این روز آخرش
*
ای یوسفم  برادر در خون تپیده ام
شکر خدا به آخر راهم رسیده ام
طوفان دمیده آمده ام تا به ساحلت
با یاد کربلای تو خلوت گزیده ام
اصلا خبر شدی که بعد از فراق تو
یک لحظه هم خوشی به دنیا ندیده ام ؟
با آن شتاب قافله و نیزه دارها
با پای خسته پابه پایت دویده ام
وقت هجوم چوب به لبهای زخمی ات
شرمنده ات شدم که فقط  لب گزیده ام
یک سال و نیم غصه و اندوه و اشک و آه
من از رباب خجالت کشیده ام
یادش بخیر قامت لیلای کربلا
تکه به تکه شد ، بریده بریده ام
هر روز در بقیع جگرم شعله ور شده
وقتی صدای ام بنین را شنیده ام
در مقتلت اگر چه تحمل نموده ام
در شام با رقیه ی تو  قدخمیده ام
*
اما هنوز روضه زینب ادامه داشت
کز درد غصه هاش گرفت دست بر سرش
پر کرده بوی سیب تمامیّ خانه را
گویا نشته است کنون پیش دلبرش
زینب همان کس است که در طول عمر خود
هم مادر برادر و هم بوده خواهرش
از موقع پریدن مادر به آسمان
او مادری نموده برای برادرش
مثل غروب مقتل و مابین آسمان
با ناله می رسد صداهای مادرش

شاعر : یاسر مسافر

  • سه شنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 18:39
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران