• دوشنبه 3 دی 03

 محمد مبشری

شعرمدح و مصیبت حضرت موسی بن جعفر با گریز به کربلا از محمد مبشری -( ای هفتمین مهر سپهر پارسایی )

2874
7

ای هفتمین مهر سپهر پارسایی
ای پادشاه کشور عقده گشایی
سر تا قدم آیینه ی پیغمبری تو
موسای کاظم یادگار جعفری تو
ای سکه ی عشقت به ملک جود رایج
دریای مواج کرم باب الحوائج
بر دشمنان هم لطف بی اندازه کردی
قرآن حق را با عمل شیرازه کردی
در گفته های تو کلام وحی پیداست
در کار و رفتارت تمام وحی پیداست
بهر قبول و رد تو معیار و ملاکی
نور خدا در ظلمت این تیره خاکی
ای طور سینا روشن از نور جمالت
ای برتر از اندیشه ی انسان کمالت
هر چند شد زندان هارون جایگاهت
خورشید روشن گشته از برق نگاهت
دربند،اما رهبری آزاده بودی
سنگر نشین عشق بر سجاده بودی
در حبس دشمن خلوتی با دوست بودت
گه در رکوع با خضوع و گه سجودت
ای آنکه در یک دم هزار اعجاز داری
هر لحظه از خود تا خدا پرواز داری
تنها نه از حقت تو را محروم کردند
در گوشه ی زندان تو را مسموم کردند
وقتی که زهر کین به قلبت زد شراره
شد رشته ی عمر شریفت پاره پاره
آمد به دیدارت رضا با سوز سینه
در گوشه ی زندان بغداد از مدینه
کردی وصیت بر گل باغ مرادت
شاید همان دم کربلا آمد به یادت
اینجا پسر سوی تو ره افکند آمد
آنجا پدر بالا سر فرزند آمد
آمد حسین و دید اکبر پاره پیکر
بر خاک افتاده به خون گشته شناور
فرقش شده منشق تن او اربا اربا
خوابیده در مقتل به پیش چشم بابا

شاعر : محمد مبشری

  • جمعه
  • 26
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 18:23
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران