عمریست که در جذبه چشم تو اسیرم
طوفان زده ام یا که به مانند کویرم
تا در بر تو من سر تعظیم بیارم
یعنی که کسی را به امیری نپذیرم
تنها تو امیر من و من عبد تو هستم
تا پا نهی بر سر من ماه و امیرم
یک لحظه بیا تاکه رخت سیر ببینم
آن وقت بمیرم که بمیرم که بمیرم
مجنونم و اندر پی تو کوچه به کوچه
خواهم که در آغوش خودم ماه بگیرم...
شاعر : روح اله گائینی
- جمعه
- 26
- اردیبهشت
- 1393
- ساعت
- 18:31
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
روح اله گائینی
حسن الهامی