خانه فاطمه آنروز تماشايي بود
كه فضا جلوه گر از آيت زيبايي بود
در بهاري كه نسيمش نفس جبريل است
گل ناز دگري رو به شكوفايي بود
خانه اي را كه خدا جلوه عصمت بخشيد
در و ديوار پر از نقش شكيبايي بود
تا بيايند به تبريك محمد جبريل
با ملائك همه در حاال صف آرايي بود
به خدا چشم خدا دست خدا وجه خدا
ز جگر گوشه خود گرم پذيرايي بود
تا كه قنداقه او را به بر اورد حسن
حالتي رفت در آنجا كه تماشايي بود
ساكت از گريه نشد تا كه حسينش نگرفت
اين دو را چون كه ز آغاز شناسائي بود
دختري داشت در آغوش محبت زهرا
كه سراپا همه ايينه زيبايي بود
دختري داشت سراپاي همانند علي
زينبي داشت كه ذاتش همه زهرايي بود
پنج تن آل عبا در دو جهان آقايند
وز شرف زينبشان وارث آقايي بود
پنج معصوم به او معرفت آموخته اند
كه ز ايمان و يقين در خور يكتايي بود
وصف او عالمه غير معلم شده است
تا به اين مرتبه اش پايه دانايي بود
بود از صبر و رضا نايبه خاص امام
نازم او را كه به اين قدر توانايي بود
كربلا صحنه عشق است و در آن صحنه عشق
همت زينب نستوه تماشايي بود
به علمداري صحراي بلا كرد قيام
رهبر قافله عشق به تنهايي بود
يك زن و آنهمه داغ دل و آنقدر شكيب
عقل از اين واقعه در چنبر شيدايي بود
ديده ام كور كه شد خاك نشين ره شام
آنكه خاك در او سرمه بينايي بود
- یکشنبه
- 6
- فروردین
- 1391
- ساعت
- 6:46
- نوشته شده توسط
- جواد
- شاعر:
-
استاد سید رضا موید
یعقوب فاخری ازتبریز