شاهی که نیست دور و برش چند تا گدا
بگذار نام نامی آن شاه را گدا
عالم گدای صاحب این پرچمند پس
درها گدا گدا ، همه دیوارها گدا
بودا گدا گدا و بِرَهما گدا گدا
موسی گدا گدا و مسیحا گدا گدا
بگذار جای واژه ی آل عبا "خدا"
تحت کسای واژه ی آل عبا "گدا"
محتاج یک نگاه کریمانه ام فقط
لطفا ملاطفت بنمایید با گدا
چون رب این گدا سرش از تن جدا شده
ای کاش که شود سرش از تن جدا گدا
ای خوش بحال موی سپید حبیب چون
از ابتدا گدا شد و تا انتها گدا
عمری گدایی حرمت را نموده ام
خوشبخت می شود ته این ماجرا گدا
در راه تو که زیر سم اسب رفته ای
ای کاش بشنود دو سه تا ناسزا گدا
شاعر : جعفر ابوالفتحی
- شنبه
- 10
- خرداد
- 1393
- ساعت
- 17:2
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
جعفر ابوالفتحی
محمد