• دوشنبه 5 آذر 03

 مظاهر کثیری نژاد

شعر ولادت حضرت عباس(ع) -( هرمت گرفت و شعله ی هیزم شروع شد )

2271

هرمت گرفت و شعله ی هیزم شروع شد
دریا تو را که دید تلاطم شروع شد
تاب و تبت رسید به مردم شروع شد
باران گرفت و عطر ترنم شروع شد
شعبان گمانم از شب سوم شروع شد
بابابزرگ با نفحات تو مست شد
لبخند روی لعل لبش بست مست شد
قنداقه را گرفت سر دست مست شد
حب الحسین مست کننده ست مست شد
“مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد”
قلب سیه کجا و دمیدن به آینه
جز زنگ نیست تحفه ی آهن به آینه
من دلخوشم به ناز خریدن به آینه
“آیینه خیره شد به من و من به آینه
آنقدر خیره شد که تبسم شروع شد”
ای سقف صحن کرب و بلای تو آسمان
جاری ست نام پاک تو در بستر زمان
شیرینی من و نمک لقمه ام بمان
قند لبت که ریخت روی خاک،بعد از آن
خشکید نخل و شرم پیارم شروع شد
فترس(فطرس) به روی خاک تو از بس نوشت پر
این شد خدا برای ملایک سرشت پر
دیوار صحن و مرقد تو خشت خشت پر
وقتی که هست کرب و بلایت، بهشت پر
از نور تو درخشش انجم شروع شد
با تو نداشتم ز حساب و کتاب باک
از عشق توست زنده ام از عشق تو هلاک
بختت بلند،مادر و بابات، آب و خاک
خاک تو را سرشت خدا مثل آب،پاک
از خاک تو بنای تیمم شروع شد
ای نهضتت ادامه ی راه پیامبر
مولود سومین شب ماه پیامبر
چشم تو بود وصل نگاه پیامبر
با آه تو بلند شد آه پیامبر
نامت به لب نشست و تالم شروع شد
کرب و بلا که قبله ی بیت الحرام شد
وقت نماز ،نام تو ذکر مدام شد
دنیا برای نوکرت آقا به کام شد
دادم سلام و رکعت چارم تمام شد
مستی ولی ز رکعت پنجم شروع شد

شاعر : مظاهر کثیری نژاد

  • دوشنبه
  • 12
  • خرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 13:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران