هرچه نور است به سیمای شما می بینم
من خدا را به تماشای شما می بینم
... واثر بخشی این معجزه قرآن را
از نوای خوش  و  آوای شما می بینم
گرچه سر چشمهی پیدایش ما  " من روحی "  است
" روح "  را گرم نفس های شما می بینم
هیچ کس را به حرم خانهی دل ره ندهم
دل ، حریم است  ؛  در آن  ، جای شما می بینم
سـَر مغرور کجا و ... سـَر تسلیم و رضا...!؟
سـِّر این واقعـه را ،  پای شما می بینم
ماندم ؛  این نکته چه سرّی است که در هر سجده
نا خـود آگـاه ، رد پـای شما می بینم
هاتفی گفت :  اگر سجده بر این خاک کنی
می توانی که سلیمانی افلاک کنی
شاعر : یاسر حوتی
- پنج شنبه
- 15
- خرداد
- 1393
- ساعت
- 5:49
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
- 
                            یاسر حوتی

 
                 
                 
  
   
  
  
  
  
  
  
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                
 
     
     
     
     
                
                
ارسال دیدگاه