عرش خدا مث امشبو/ ندیده به خودش شده بی بدیل
غوغا شده توی آسمون/ میده شربت نذری جبریل
پر میکنه آب شربتو/ از تو حوض کوثر و سلسبیل
اون توی آسمون جشن اصلی تو سامرا برپاست
گهواره جنبونش احمد و حیدر یا دست زهراست
ماه شعبونه*صدا بارونه*داره میخونه
گل نرجس خاتون امید دنیاست
اومدی دلبری شدی تو علی اصغری شدی تو
بعد غیبت کسی ندیدت که، چه علی اکبری شدی تو
اومدی سروری شدی تو اومدی محشری شدی تو
تو قد و قامت عمو عباس و تو جنم حیدری شدی تو
یابن طاها//یابن یاسین//عجل علی ظهورک یا ولی العالمین
هر جای شهر و نگا کنی/ پره از ریسه و پرچم شده
خادم مسجد جمکران/ دوباره عیسی مریم شده
خضر نبی رو نگاه بکن/ دم مسجد تا کمر خم شده
از یمن مقدمت سرتاسر دنیا شده پر نور
ای کاش باشم بین شیعه های تو لحظه ی ظهور
آرزوم اینه*چشام ببینه*توی مدینه
دیگه بساط ساخت حرم شده جور
تویی اون مرد آسمونی خاک پاتم خودت میدونی
زده ام شیش دنگ دل و من به نام تو یار جمکرونی
تو به من کردی مهربونی میذارم پای تو جوونی
چی میشه بین سیصد و سیزده نفر اسم منم بخونی
سر میرسه یه روز انتظار/ می تابه نور تو از مشرقین
ذکر انا المهدی تو/ می پیچه سرتاسر عالمین
وفتی بیای روی دوشته/ پرچم یا لثارات الحسین
آروم نداری و جایی که اول میکنی قیام
راهی میشی با چندین هزار نفر سوی شهر شام
قیامت برپا*میکنی مولا*می بینه دنیا
می گیری از منکر حیدر انتقام
میگیری خواب و از چشاشون لب تیغ تو گردناشون
تویی و ذوالفقار مولا و رو زمین پره از جسداشون
تا بخونی رجز براشون نمی مونن حتی یلاشون
کافیه خیره بشه بر سربند یا زهرای تو نگاشون
شاعر : محمد حسن آبادی
- پنج شنبه
- 22
- خرداد
- 1393
- ساعت
- 15:43
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محمد حسن آبادی
ارسال دیدگاه