امشب شب تولد طفلی پری پر است
امشب شب نتیجه و مزد پیمبر است
بر روی دوش زینت دوش نبی گلی
رویید و عالم از نفحاتش معطر است
در نیمه ی شبی که حسین است بی قرار
ماما به خنده گفت به ارباب:"دختر است"
از رحمت خداست که کوثر عطا شده
میلاد کوثری ز حسین بن کوثر است
امشب رقیه در مثل انگار فاطمه ست
امشب خود حسین به جای پیمبر است
دختر نگو که مادر ارباب بود و بس
دختر نگو که جلوه ی زهرای دیگر است
▫▫▫
شعبان رسید و حال حسین است خوب خوب
حالا ولی به لطف قدوم تو بهتر است
تو پا گشودی و همه دنیا بهشت شد
دیگر زمین به یمن تو از عرش سر تر است
روی تو را به زینت زیور نیاز نیست
زیور کجا کنار زر ناب ،زیور است
تو از تبار آبی و مادربزرگت آب
غم نیست تا عموی تو سقای لشکر است
آسوده تر بخواب، دلت قرص،غم نخور
وقتی که گاهواره ات آغوش اکبر است
با خواندن از کرامت تو معنوی شدم
یکباره از دل غزلم مثنوی شدم
غسلت به آب چشمه ی کوثر رباب داد
با مس پیکر تو طهارت به آب داد
تا اهل خانه چشم به تو باز کرده اند
پر باز کرده دور تو پرواز کرده اند
با تو رواست لایق لطف خدا شوند
پابوس تو شدند مگر با تو پا شوند
تا موی تو دل همه عشاق را نکشت
پیچیدنت به روسری سرخ گل درشت
پیچیدنت که دل نشود مست بوی تو
هر چشم نیست لایق دیدار روی تو
داور نخست لعن به آل امیه داد
منت گذاشت روی حسینش،رقیه داد
در مثنوی دوباره غزل گفتنم گرفت
از لعل سرخ توست که بوسیدنم گرفت
ناموس حیدری و رگ غیرت حسین
از غیرت تو بود که بابا جنم گرفت
ایام شادی است ولی غم دوای ماست
حرف تو شد،دوباره تمام تنم گرفت
می گفت باغبان که نیامد نسیم صبح
دست پلید شب گلی از گلشنم گرفت
▫▫▫
از درد پهلویش به دل خاک چنگ زد
طوری که گفت: عمه سر ناخنم گرفت
شاعر : مظاهر کثیری نژاد
- دوشنبه
- 26
- خرداد
- 1393
- ساعت
- 22:42
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
مظاهر کثیری نژاد
ارسال دیدگاه