• پنج شنبه 6 اردیبهشت 03


شعر وفات حضرت خدیجه(س) -( تو کیستی که سینه ی ما بی قرار توست )

5013
7

تو کیستی که سینه ی ما بی قرار توست
چشم زمین و چشم زمان سوگوار توست
کم نیست این که مادر زهرای اطهری
سوگند می خورم که همین افتخار توست
در هر کجا همیشه کنار پیمبر و
در هر کجا همیشه پیمبر کنار توست
مادر بزرگ محترم خانواده ای
داماد خانواده علی بی قرار توست
دنیای تو همیشه هوایش بهاری است
در بین خانه ات نوه هایت بهار توست
خیل کثیر خانه ی پیغمبر از تو بود
زهرای خانه ی نبوی یادگار توست
بیخود نبی به پای کسی پا نمی شود
هر مادری که مادر زهرا نمی شود
دنباله دار عشق و اویس قرن شدی
در شب دلیل گریه ی چشمان من شدی
جایت اگرچه زیر کسای نبی نبود
مادر شدی خلاصه ی آن پنج تن شدی
در هر نماز نافله پشت پیمبرت
محو عروج هر شبی خویشتن شدی
دخت علی ز چهره ی تو ارث برده است
ای مادری که مادر ام الحسن شدی
چندین کفن اگر چه محیای تو شده
مادر بزرگ یک نوه ی بی کفن شدی
گریان روضه های رسول خدا شدی
گریان داغ غربت یک پاره تن شدی
جبریل گفت روضه ی زخمی دوباره را
در روی خاک یک بدن پاره پاره را

شاعر : مسعود اصلاني

  • یکشنبه
  • 15
  • تیر
  • 1393
  • ساعت
  • 14:31
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران